نقدی بر مقالهی «کار عاطفی زنان در خانواده» نوشتهی «سوزان بیلبی» | ||
سوزان بیلبی در مقالهی «زنان و روابط خانوادگی» به بررسی کار عاطفی زنان در خانواده پرداخته و آن را از جمله سختترین بخشهای زنبودن و اجحاف در حق زنان میداند. حال این سؤال مطرح است که آیا اگر مردان در فعالیتی مشارکت نمیکنند یا به آن بیمیل هستند، پرداختن زنان به آن فعالیت، ظلمی بر آنان است؟ | ||
![]() سها خراسانی؛ اگرچه بسیاری از حقایق مذکور در مقالهی «زنان و روابط خانوادگی»، که در قالب دو مقالهی «کار عاطفی؛ واقعیتی مغفول» و «والدگری زنانه و مردانه» ترجمه و در سایت برهان منتشر شد، ریشه در واقعیت دارد و به دنبال همراه کردن مردان و کاهش فشار و تعدد نقشها برای زنان است، اما به نظر میرسد به علاقه و مهارت زنان در رسیدگی عاطفی به دیگر اعضای خانواده کمتر توجه شده است. به بیان دیگر، اگرچه خانم بیلبی این بخش از کار زنان را از دید جامعه مغفول میداند، اما علاقه و اهمیت این امر از دیدگاه زنان نیز از نگاه او مورد کملطفی است و این اعتراض متوجه تمام فمینیستهای لیبرالی است که معیار ارزیابی آنها شباهت هرچه بیشتر زنان به مردان است. آیا اگر مردان در فعالیتی مشارکت نمیکنند یا به آن بیمیل و بیعلاقه هستند (به هر دلیل معقول یا غیر از آن)، پرداختن زنان به آنها نقص و ظلمی بر آنان است؟ آیا زنان صاحب آن میزان از اختیار و اراده نیستند که فعالیت مورد علاقهی خود را انتخاب کنند؟ و یا اینکه اصرار این نحله، جهت اعتبار به گزینشهای زنانه، تا زمانی مورد اعتناست که در مسیر مورد نظر این گروه باشد و در غیر این صورت، محل اعتراض است؛ چنانکه جملهی معروفی از سیمون دوبوار منقول است که لازم است برای هدایت زنان به راه صواب، از ازدواج آنها جلوگیری شود؛ چراکه در غیر این صورت این گزینه اولین انتخاب آنها خواهد بود! در این نوشتار، بهعنوان نقد مقالهی «کار عاطفی زنان»
نوشتهی سوزان بیلبی، به تغییر رویکردها به خانواده در نحلهی جدیدی به
نام فمینیسم خانوادهگرا پرداخته و در خلال آن، به نگرش نحلههای مختلف
فمینیستی به خانواده و نقد آنها اشاره میشود.
|